زیر درخت انار نشست .درخت انار عاشق شد گل داد
سرخ سرخ .گلها انار شد ؛داغ داغ . هر اناری هزار تا
دانه داشت . دانه ها عاشق بودند دانه ها توی انار جا
نمی شدند انار کوچک بود . دانه ها ترکیدند ؛انار ترک
برداشت . خون انار روی دست لیلی چکید .لیلی انار ترک
خورده را از شاخه چید . مجنون به لیلی اش رسید .خدا
گفت : راز رسیدن فقط همین بود کافیست انار دلت ترک
بخورد ...

lvlisS...
دوشنبه 5 مهرماه سال 1389 ساعت 09:14 ب.ظ