کاری به کار عشق ندارم ! من هیچ چیز و هیچ کسی را ... دیگر در این زمانه دوست ندارم انگار این روزگار چشم ندارد من و تو را ... یک روز خوشحال و بی ملال ببیند
زیرا هرچیز و هر کسی را که دوستربداری حتی اگر که یک نخ سیگار یا زهر مار باشد از تو دریغ می کند ...
پس من با همه وجودم خودم را زدم به مردن تا روزگار ، دیگر کاری به من نداشته باشد این شعر تازه را هم ناگفته می گذارم ... تاروزگار بو نبرد ...
گفتم که کاری به کار عشق ندارم !! ...... قیصر امین پور
lvlisS...
یکشنبه 24 مردادماه سال 1389 ساعت 09:03 ب.ظ